پاسخ مورد نیاز برای یک علامت کامل در مورد تعادل بازار عمومی در طول سالها افزایش یافته است. اکنون یک پاسخ بسیار کامل تر لازم است. قبل از اینکه به آنچه مورد نیاز است نگاه کنیم ، احتمالاً باید نگاهی سریع به تعادل بازار بیندازیم.

تعادل بازار شرایطی است که مقدار مورد نیاز برابر با مقدار عرضه شده است و هیچ تمایل به تغییر قیمت وجود ندارد. تعادل هنگامی اتفاق می افتد که قیمت به گونه ای باشد که مقدار مصرف کنندگان مایل به خرید آن دقیقاً با مقدار مورد نظر شرکت ها که مایل به تهیه آن هستند ، باز هم تمایل به تغییر قیمت وجود ندارد.

بنابراین ، این قیمت است که بازار را به تعادل می رساند. بازار هرگز در تعادل شروع نمی شود اما تغییرات قیمت باعث می شود که به سمت تعادل حرکت کند.

چه اتفاقی می افتد که قیمت بالاتر از قیمت تعادل باشد؟

فرض کنید قیمت مورد نظر برای کالاهای مورد نظر بالاتر از قیمت بازار است. این در نمودار بالا نشان داده شده است ، جایی که قیمت آن شارژ می شود ، ص_عالی، بالاتر از قیمت تعادل بازار P است_Eqوادبا قیمت P_عالی، مقدار مورد نیاز ، س_D، بسیار کمتر از مقدار عرضه شده است ، q_S .

این منجر به مازاد کالا در بازار می شود. بیشتر از آنچه خواسته شده است تأمین شده است. هنگامی که مازاد یا عرضه اضافی برای کالاهای خوب وجود دارد ، تأمین کنندگان قادر به فروش هر آنچه که می خواهند با قیمت در حال حاضر نیستند. فروشندگان می توانند سهام را افزایش دهند ، بنابراین ، به منظور کاهش میزان اضافی سهام خود که فضای ارزشمندی را در اتاق های سهام خود به خود اختصاص می دهند ، با کاهش قیمت خود به مازاد پاسخ می دهند. راه دیگر برای بررسی این موضوع این است که تأمین کنندگان برای خلاص شدن از شر سهام اضافی ، باید قیمت خود را پایین بیاورند. این پاییز قیمت دو اثر جداگانه دارد.

در مرحله اول ، کاهش قیمت ها میزان کالایی را که مصرف کنندگان مایل به خرید هستند ، افزایش می دهد زیرا قیمت کالای خوب اکنون ارزان تر است. بنابراین پس از کاهش قیمت ، مقدار تقاضا افزایش می یابد.

ثانیا ، از آنجا که قیمت کالای خوب اکنون ارزان تر است ، فروشندگان همان پاداش مالی را که از فروش کالاهای خوب انجام داده اند دریافت نمی کنند و اکنون ، مبلغی را که مایل به ارائه برای فروش هستند ، کاهش می دهند. بنابراین ، مقدار عرضه شده پس از کاهش قیمت کاهش می یابد.

تا زمانی که مازاد وجود داشته باشد ، قیمت تا رسیدن به قیمت تعادل P ادامه خواهد یافت_Eq، جایی که مقدار خواستار آن برابر با مقدار عرضه شده است.(س_D= س_S ).

درک این نکته مهم است که اگر بازار در تعادل نباشد، در نتیجه قیمت بالاتر از قیمت بازار (بالا)، نیروهای طبیعی در کار هستند (تغییرات قیمت) تا بازار را به وضعیت مطلوب بازار برگردانند. تعادل.

در این قیمت تعادلی جدید، مصرف کنندگان همه چیزهایی را که عرضه می شود خریداری می کنند و هیچ تمایلی برای تغییر قیمت وجود ندارد، زیرا همه چیزهایی که عرضه می شود با قیمت موجود خریداری می شود.

وقتی قیمت کمتر از قیمت تعادلی باشد چه اتفاقی می افتد؟

فرض کنید قیمت در نظر گرفته شده برای کالای مورد نظر کمتر از قیمت تسویه بازار باشد (ص_Eq). این در نمودار بالا نشان داده شده است که در آن قیمت P از مصرف کننده دریافت می شود_کموادبا قیمت P_کم، مقدار مورد نیاز ، س_D، بسیار بیشتر از مقدار عرضه شده است، Q_S .

این امر باعث کمبود کالا در بازار می شود. بیش از تقاضا عرضه شده است و به همین دلیل، مصرف کنندگان قادر به خرید هر آنچه که می خواهند با قیمت فعلی نیستند. از آنجایی که خریداران زیادی به دنبال کالاهای کم هستند، فروشندگان متوجه می شوند که نمی توانند تمام نیازهای مشتریان خود را با این قیمت برآورده کنند، بنابراین با افزایش قیمت ها بدون از دست دادن فروش، به کمبود پاسخ می دهند. این افزایش قیمت دو اثر جداگانه دارد.

اولاً، افزایش قیمت ها مقدار کالایی را که مصرف کنندگان مایل به خرید هستند کاهش می دهد زیرا قیمت خود کالا اکنون گران تر است. بنابراین مقدار تقاضا به دنبال افزایش قیمت کاهش می یابد.

ثانیاً، از آنجایی که قیمت خود کالا اکنون گران‌تر است، فروشندگان برای فروش کالا در حال حاضر پاداش مالی بیشتری نسبت به قبل دریافت می‌کنند. در نتیجه این پاداش مالی بیشتر، فروشندگان مبلغی را که مایل به عرضه برای فروش هستند افزایش می دهند. بنابراین، مقدار عرضه شده به دنبال افزایش قیمت افزایش می یابد.

با افزایش قیمت، مقدار تقاضا کاهش می یابد، مقدار عرضه شده افزایش می یابد و بازار به تعادل می رسد.

درک این نکته حائز اهمیت است که وقتی بازار در تعادل نیست، به دلیل پایین بودن قیمت از قیمت بازار (در بالا)، نیروهای طبیعی در کار هستند (تغییرات قیمت) تا بازار را به وضعیت مطلوب بازار برگردانند. تعادل.

بنابراین فعالیت بسیاری از خریداران و بسیاری از فروشندگان همیشه قیمت بازار را به سمت قیمت تعادلی سوق می دهد. زمانی که بازار به تعادل می رسد، همه خریداران و فروشندگان راضی هستند و فشاری به قیمت بالا و پایین وارد نمی شود.

چرا تعادل بازار یک نتیجه مطلوب است؟

سوال فوق این پتانسیل را دارد که یکی از مهمترین سؤالات در اقتصاد باشد. و با گذشت سالها ، اقتصاددانان در مورد آن طولانی نوشتند. برای شما بسیار مهم است که درک کنید که اگر می خواهید به تحصیل در اقتصاد بپردازید ، تعادل بازار اهمیت دارد اما فکر می کنم یک قیاس ساده برای کمک به شما در درک کافی باشد.

یک سؤال ساده که باید بپرسید این است: "اقتصاد چیست؟"حداقل برای من ، یک اقتصاد به سادگی روشی است که ما چگونگی برآورده کردن خواسته های مادی مردم را سازماندهی می کنیم. من تلفنی می خواهم که تماس دریافت کند ، عکس بگیرد ، اینترنت داشته باشد و شاید حتی بازی کند. اپل آیفون را منتشر می کند. من می خواهم وقت آزاد خود را صرف استراحت کنم ، نتفلیکس نمایش هایی را برای تماشای من تولید می کند. من می خواهم بخش های زیادی از تابستان خود را در هوای گرم بگذرانم ، به غلتک ها بروم و غذای چرب بیش از حد بخورم. اقتصاد اورلاندو باغ های دیزنی لند و بوش را ایجاد می کند.

این همان چیزی است که یک اقتصاد است ، راهی برای دیدار با مادی مردم خواسته و نیاز دارد. بنابراین دوباره ، چرا تعادل بازار مهم است؟خوب ، برای تولید مواردی که می خواهیم ، کارآفرینان از عوامل تولید استفاده می کنند که کاربردهای جایگزین دارند. یک عامل واحد تولید می تواند چیزهای زیادی را ایجاد کند و کارآفرینان باید سعی کنند بفهمند که مقدار مناسب هر کالایی که باید تولید کنند چیست. مقدار مناسب چیست؟مقدار مناسب مقدار تعادل است. که می تواند به صورت روزانه تغییر کند. مقدار تعادل امروز ممکن است 100 واحد باشد ، فردا ممکن است 50 و روز بعد 200 باشد. اگر کارآفرینان بیش از حد یا خیلی کم تولید می کنند ، تغییر قیمت در سطح که باعث می شود مقدار مورد نیاز برابر با مقدار عرضه شده باشد. جایی که مبلغی که مردم می خواهند بخرند دقیقاً برابر با مبلغی است که مردم می خواهند بفروشند.

نسبتاً واضح است که چرا کمبود بازار وضعیت بدی است زیرا مردم فقط به همان اندازه که می خواهند با قیمتی که مایل به پرداخت آن هستند ، دریافت نمی کنند. اما چرا مازاد بازار وضعیت بدی است؟ما بیش از آنکه افرادی که می خواهند با آن قیمت بخرند تولید می کنیم. دلیل اینکه مازاد بازار نیز ناخواسته است این است که کالاهای اضافی که با آن قیمت خریداری نمی شوند به زباله می روند و مورد استفاده قرار نمی گیرند (مگر اینکه البته قیمت آن مجاز به سقوط باشد). این کالاهای اضافی به عوامل تولید نیاز داشتند تا آنها را بسازند که می توانستند به جای هدر رفتن چیزهایی که مورد استفاده قرار نمی گیرند ، چیز دیگری را که مردم می خواستند استفاده کنند.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم. بیایید بگوییم که به خانه دوستان خود می روید و او از شما می پرسد که آیا ساندویچ می خواهید. شما گرسنه هستید و می گویید بله لطفا دو نفر خواهم داشت. دوست شما شما را نصف ساندویچ (کمبود بازار) بیرون می آورد. سوالی که باید بپرسید این است که "آیا این نتیجه مطلوب است؟"من فکر می کنم شما موافقت می کنید که جواب نه. شما دو ساندویچ می خواستید زیرا احساس کردید که گرسنگی شما را تحریک می کند و نیمی از آن خیلی کم است.

هفته بعد شما به خانه دوستان خود برمی گردید و او می گوید آیا شما چند ساندویچ می خواهید و می گویید بله ، دو نفر خواهید داشت. این بار او شما را پنج (مازاد بازار) به ارمغان می آورد. باز هم ، سوالی که شما نیز از آن پرسیده اید این است که "آیا این نتیجه مطلوب است؟"من فکر می کنم ، دوباره ، شما موافقت می کنید که جواب نه. شما دو نفر را می خواستید زیرا احساس کردید که دو نفر گرسنگی شما را می گیرند و پنج نفر خیلی زیاد هستند. سه مورد اضافی به هدر می روند. به جای هزینه کردن تمام پول خود برای نان اضافی ، گوشت و سایر لوازم جانبی ، این پول را پس انداز کرده و چیز دیگری را خریداری کنید که شما را خوشحال کند (عوامل تولید از کاربردهای جایگزین).

قیاس فوق فقط یک طعم دهنده است که چرا تعادل بازار برای یک جامعه ثروتمند ضروری است.